اجازه میخواهم (جسارتا) این پست را تقدیم کنم به دوست عزیزم جناب آقای مهندس اطاعت که علیرغم اینکه کمتر از یکسال است که از نزدیک یکدیگر را دیده ایم و قبلا به صورت مجازی با هم آشنا بوده و در تماس بودیم، بسیار شیفته نجابت، اصالت و شخصیت و ادب ایشان شده ام و ایشان خوشبختانه هواره بنده را مورد لطف و توجه خود قرار داده اند که امیدوارم روزی بتوانم ذره ای از محبتهایشان را جبران کنم و آرزو میکنم همواره به وسعت قلبشان از نعمتهای الهی بهره مند باشند. در نهایت چون هر چقدر از شخصیت ایشان تعریف کنم باز کم گفته ام ترجیح میدهم به همین خلاصه اکتفا کنم.
باعث افتخار و سربلندی من است که به واقع و بدون تعارف تک به تک عزیزان و بزرگوارانی که بنده افتخار ارتباط با آنها را چه به صورت حضوری یا تلفنی و یا مجازی و ازطریق وب یافته ام هر کدام شخصیتی منحصر به فرد و بسیار محترم هستند که همواره در طول زندگیم رفتارهای بسیاری را از آنان یاد گرفته ام. این پستم را تقدیم به همه شما میکنم و از دور صورت ماهتان را میبوسم.
و اما تغییر 10 برابر:
درست است كه كسب و كارها از جنبههاي مختلف فناوري، مشتري، رقبا، قوانين و مانند آن در حال تغيير بودند، اما تغيير در همه عوامل مؤثر بر كسب و كار يكسان و يكنواخت نبود بلكه در اين ميان عاملي وجود داشت كه تأثير آن بر كسب و كار فوقالعاده زياد بود. اندي گرو، مدير عامل سابق شرك اينتل، اين وضعيت را تغيير 10 برابر (10x Change) تعبير ميكرد، به اين معنا كه تأثير برخي از اين عوامل بر تغيير، 10 برابر ديگر عوامل است. هنگامي كه اين تغيير 10 برابر پديدار شود، اساس كسب و كار را دگرگون ميسازد و چه بسا آن را از بين ببرد. نمونههاي زيادي از تأثير اين عامل تغيير 10 برابر، در حوزههاي مختلف ميتوان ذكر كرد:
1-. در جنبه اجتماعي
الف- وقوع حادثه 11 سپتامبر، بسياري از مناسبات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و حتي مديريتي را در دنيا دگرگون كرد. مقايسه شرايط قبل و بعد از اين حادثه، بوضوح شدت تأثير را عيان ميسازد.
ب- وقوع بيماري فراگير سارس در آسياي جنوب شرقي، اختلال شديدي را در موضوع گردشگري و نيز تهيه، توليد و توزيع مواد اوليه محصولات دامي و گوشتي پديد آورد.
الف- تغييرات شديد و جابهجايي صاحبان نفوذ در حوزه بازار خودرو، نمونه واضحي از تغييرات بازار است. كاهش نقش جنرال موتور و بويژه فورد در صحنه جهاني و حتي در امريكا، رشد و گسترش تويوتا و نفوذ آن در بازارهاي متعدد و از جمله بازار امريكا و ظهور و حضور خودروسازان اسيايي نظير چين و كره، بخشي از تغييرات پديد آمده در اين حوزه است.
ب- مقايسه سهم بازار دو شركت رقيب هواپيماسازي و ايرباس نمونه ديگري از اثر تغيير بازار است. در فاصله سالهاي 1996 تا 2004، ايرباس با رشد صعودي، بوئينگ را پشتسر گذاشت. اين در حالي است كه پس از سال 2004، روند برعكس شد و بوئينگ رشد بهتر و بيشتري را تجربه كرد.
3-. افت شديد قيمتالف- ورود DVD به عرصه بازار مصرف و گسترش سريع آن باعث افت شديد قيمت آن شد. اگر در سال 2000، ارزش DVD را 100 در نظر بگيريم، سال بعد به 53 و در سال 2005 به 15 واحد افت كرد.
سازگاري با تغييربنابراين در چنين مواردي، بهبود مستمر به تنهايي كافي نيست بلكه لازم است كسب و كار تغيير كند. اين رويكرد جديد كه در سال 6-1995 مطرح شد، باز هم نگرش نسبت به مفهوم كيفيت را دگرگون ساخت:
كيفيت عبارت است از سازگاري با تغيير (Fitness to change)
اندي گرو بر اين باور است كه اگر تغييرات 10 برابر روي دهد، بايد كسب و كار را عوض كرد و از كسب و كار A به كسب و كار B رفت، در غير اينصورت ادامه كسب و كار A منجر به افت، سقوط و نابودي آن خواهد شد، چنانكه بسياري از شركتهاي معروف و شناخته شده كه حتي در زمان خود بهترين كيفيتهاي محصول و خدمات را ارائه ميدادند به دليل عدم سازگاري با تغيير اساسي در حوزه كسب و كار خود، از بين رفتند و امروزه در دنياي كسب و كار مطرح نيستند.
با توجه به نكاتي كه تاكنون ارائه شد، سه نوع رويكرد مشخص را ميتوان در نظر گرفت:
1-. رويكرد كنترلي: اين رويكرد، مبتنيبر كنترل استانداردها و حفظ وضع موجود است و در آن هيچگونه مكانيسمي براي بهبود مستمر فرايندها ديده نشده است. دهههاي 1930 تا 1950 عرصه حضور چنين رويكردي بود كه كاملاً با فضاي «توليد انبوه»10 همخواني داشت.
2-. رويكرد بهبود: اين رويكرد مبتنيبر استفاده از ابزار، شيوههاي حل مسئله، كنترل فرايند و بهبود مستمر فرايند در جهت تأمين نيازهاي آشكار و پنهان مشتري بود. در دهههاي 1960 تا 1980 كه مفهوم «استفاده» محوري، «هزينه» محوري و «نياز پنهان» محوري حاكم بود اين رويكرد وجود داشت.
3-. رويكرد جهشي: اين رويكرد مبتنيبر پيشبيني و توجه به تغييرات، بويژه تغييرات بسيار تأثيرگذار و تعيينكننده (تغيير 10 برابر) و سازگاري با آن از طريق تغيير كسب و كار بود.
اندي گرو ميگويد اگر تغيير 10 برابر روي دهد، كسب و كار شما در معرض سقوط قرار خواهد گرفت. ممكن است بتوان با تلاش و خلاقيت نيروي انساني يا حمايت دولتي تا حدي اين سقوط را به تأخير افكند، اما سقوط به هر حال و در زماني رخ خواهد داد. بنابراين بسيار مهم است كه بدانيم كسب و كار ما در كجاي منحني قرار دارد و چه تدبيري براي بقا و تداوم رشد آن بايد انديشيد.
كسب و كار به سه طريق تغيير ميكند: 1. تغيير مشتري 2. تغيير فناوري 3. تغيير زنجيره تأمين.
در هر مورد ميتوان مثالها و نمونههاي متعددي را مطرح كرد. در دنياي رايانه، زماني در رايانههاي بزرگ شركتهايي نظير IBM و UNIVAC پيشتاز بودند، اما با عرضه رايانههاي كوچك آن شركتها مشتري خود را از دست دادند و شركتي مانند DEC، پيشتاز عرضه كسب و كار شد. پس از آن رايانههاي شخصي (PC)، مشتريان خاص خود را يافت. اینکه PC شرکت IBM را به پیسی انداخت!!
نمونه ديگر ميتواند شركت ژاپني توليد كننده خميردندان باشد كه پس از بهبودي كه در كار خود پديد آورد به عرصه صادرات وارد شد، اما اين به معناي مديريت جهشي نيست. اين شركت سپس به كلي عرصه كسب و كار را تغيير داد و از توليد كالاي مصرفي به ارائه خدمات مهندسي در عرصه فروش و عرضه مواد اوليه و ماشينآلات توليد خمير دندان روي آورد و مديريت جهشي را اعمال كرد.
با تغيير فناوري نيز كسب و كار ميتواند دگرگون شود. شركتهايي از حوزه توليد و عرضه سبزيجات به توليد صنعتي قارچ روي آوردند و توليدكنندگاني در حوزه ليوانهاي شيشهاي به توليد صنعتي لنز، فيلتر، پرژكتور و تجهيزات روشنايي پزشكي وارد شدند. تغيير در زنجيره تأمين نيز كسب و كار را تغيير ميدهد. شركت ژاپني ASKUL، توليدكننده لوازمالتحرير، با حذف واسطهها، عرضه مستقيم را آغاز كرد و سپس به دنياي خدمات و تجهيزات پزشكي وارد شد.