مطالب تصادفی
دسته بندی مطالب

آغاز دهه 90

نیست خیلی زیاد مینوشتم حالا بهانه فیلتر شدن بلاگر هم به آن اضافه شد. این پست را هم از طریق سرویس ایمیل بلاگر ارسال میکنم. علاقه ای به استفاده از فیلتر شکن هم ندارم. فعلا از همین سرویس استفاده میکنم و از طریق ایمیل مطالبم را در وبلاگم ثبت میکنم. با فیلتر شدن گوگل ریدر چون فیدخوانی که قبلا ازش استفاده میکردم دیگه آنلاین سرویس نمیده کمی در خواندن فیدهایم دچار مشکل شدم تا اینکه بالاخره با یک نرم افزار برای خواندن فیدهای دسته بندی شده ام پیدا کردم و حالا چقدر به آن عادت کنم بماند. اصولا تغییر و مشکلاتش همیشه بحث داشته و خواهد داشت چون عادت میکنیم.

برنامه سخنرانی آشنایی با نگرش و تفکر سیستمی من هم به خوبی برگزار شد و البته این بار کمی بیشتر از دفعات قبل حضار به وجد آمدند و اکثریت آنها اذعان میکردند که بسیار برایشان تاثیر گذار بوده است. امیدوارم که همینطور هم باشد. این تشویقها مرا دلگرم تر میکند.

از همه اینها که بگذریم حفظ تعادل جدید در بازار وقت زیادی از من میگیرد. در شرایطی که هر روز بخش تازه ای از افزایش قیمتها آشکار میشود که محاسبات بهای تمام شده را به روز میکند مشکلات کیفی تامین کنندگان و پیمانکارنمان نیز بر مشکلات قبلی افزوده شده است. نمیدانم به حجم مواد غذایی دقت کرده اید یا نه ولی اولین تبعات فشار برای ثبات قیمت باعث شده که مواد غذایی قیمتش افزایش پیدا نکرده و در مقابل از حجم بسته بندی ها کاسته شود. مثلا مواد غذایی 1000 گرمی در بسته های 900 گرمی و یا 850 گرمی عرضه میشود. مایعات هم همینطور و تامین کنندگان ما نیز همین طور.
با تک تک آنها جلساتی را برگزار کردم و خاطر نشان کردم که قیمت جدیدشان را برای ما اعلام کنند و با تلاش مشترک برای عدم درز افزایش قیمت، کیفیت را ثابت نگه داریم ولی باز هم برخی جاها مجبور شدیم ایستگاههای کنترل کیفیت را افزایش دهیم و این خودش هزینه هایمان را افزایش داده است. جدای از اینکه حجمی از انبارمان به کالاهای مرجوعی به تامین کنندگان اختصاص یافته است تا آنها را برایشان مرجوع کنیم.
و این یعنی کاهش سرعت تولید و تاخیر در تحویل سفارشات.

با پیش زمینه ای که در مباحث مدیریت کیفیت دارم امروز باز هم تاکید بیشتری میکنم که بهترین ابزار فروش و بازاریابی ارتقاء کیفیت و ایجاد تمایز در کیفیت است. دنبال ارزان فروشی نروید بلکه پروژه های ارزان سازی را از طریق کاهش هزینه های جانبی بخصوص هزینه های خرید و بدون کاهش کیفیت محصول نهایی دنبال کنید. و باز هم تاکید میکنم با قیمت نفروشید بلکه به قیمت بفروشید.
بیشتر رقبای ما برنامه کاهش کمی محصولاتشان را که از اوایل سال ایجاد کرده بودند با جدیت بیشتری دنبال میکنند. ما از این فرصت استفاده میکنیم. گرچه باید اعتراف کنم که در طول سال بخشی از بازارمان را به خاطر تفاوت قیمتی که در کاهش کمیت نهفته است از دست داده ایم ولی خوشبختانه در پایان سال شاهد برگشت آن بخش از دست رفته هستیم چرا که به مرور بازار متوجه مسئله شده است.
علیرغم اینکه برای رویارویی با بازر این رقبا محصولی درجه 2 را در کنار محصول درجه 1 عرضه میکنیم ولی این کارمان باعث شده است بازار محصول درجه 1 ما با ثبات تر شده و رشد یابد.

فاجعه عدم دسترسی به ابزارهای اطلاع رسانی اینترنت و فکس در صنف ما همچنان بزرگ است و برای همین ناچار شدیم به سرویس پیام کوتاه روی بیاوریم. با اینکه بیشترشان نمیدانند ایمیل چه رنگی است متاسفانه خیلی هایشان هنوز حتی دستگاه فکس هم ندارند. داستان پست هم که قبلا زیاد در موردش صحبت کرده ام و با هزینه زیاد و راندمان کمی که دارد اصلا به کارمان نمی آید و به این نتیجه رسیدیم که تلفن همراه شاید در دسترس ترین ابزار اطلاع رسانی باشد.

از امروز هم فاکتورهای چاپ شده قبلی را دور ریخیتم تا از فاکتورهای فرمت جدیدی که دارایی برای درج ارزش افزوده تعیین کرده استفاده کنیم. با خودم فکر میکردم چند تعداد شرکت داریم که نیاز به فرمت جدید فاکتور دارند و چه هزینه ای اتلاف میشود و با این پول چه کارها که نمیشد کرد.  از ابتدای سال هم که قرار است به جای 3% 4% زیر فاکتور دریافت و به حساب دارایی پرداخت کنیم که همینطور طی 5 سال با سالی 1% افزایش به 8% خواهد رسید.

از همه اینها که بگذریم در آغاز ده 90 هستیم. یعنی 10 سال بعد میریم سال 1400.
برای من هیجان انگیز و نیرو بخش هستش و کلی انرژی و شور و شوق برای اینکه 10 سال بعد موفقیت برنامه هایم را ببینم در من ایجاد کرده. یک برنامه 10 ساله که قراره هر چند ماه ! یکبار تغییرش بدیم. چرا؟ چون اصلا شرایط با ثباتی نداریم ولی فکر میکنم حداکثر دو سال بعد با حذف کامل یارانه ها و شفاف و رقابتی شدن فضای کسب و کار و نظام بانکی و مالیاتی در کشور بشه روی برنامه های میان مدت و بلند مدت کار کرد. الانش هم با بازنگری دائمی برنامه ها حداقلش اینه که میدونیم که داریم روی مسیر میریم جلو! سوای اینکه هم مسیر و هم هدف رو داریم دائم تغییر میدیم!!!
به عنوان مثال تمام سرمایه گذاری که برای مطالعه بازارهای صادرات کاغذ به کشورهای منطقه شمال آفریقا، خاورمیانه و کشورهای تازه استقلال یافته و همسایه انجام داده بودیم با افزایش بهای تمام شده و کاهش فرصت رقابت هدر رفت چرا که محصولات مشابه محصولات ما با قیمتی نزدیک به بهای تمام شده ما در این کشورها به فروش میرود! پس جایی برای حضور و رقابت باقی نمی ماند مگر اینکه قیمت عوامل تولید و هر آنچه در آن تاثیر گذار است فرصت رقابتی شدن را ایجاد نماید. در شرایطی که برای رقبای ما وامهای بانکی برای گردش سرمایه و سرمایه گذاری با زیر%5 سود در اختیارشات قرار دارد نرخ سودهای کسب و کار هم در همین رنج رقم میخورد در حالیکه برای تولید کننده ایرانی نرخ سود 10-15 درصدی گاها یعنی ورشکستگی و خروج از کسب و کار. چرا که نرخ مالیات خودش حداقل 6% است که اگر واقعی باشد خودش هم زیاد است چرا که اصولا ممیزان مالیاتی زیاد با دفاتر رسمی شما کاری ندارند و ملاک پایه مایلات شما را مالیات پرداخت شده سال قبل شکل میدهد. بماند که نرخ دستمزدها و انرژی چقدر با نرخ کشورهای تولید کننده کاغذ و یا منطقه نزدیک است و رقابت میکند.

. از برنامه های اصلی من در این دهه نظم مالی، افزایش سرمایه گذاری، تبدیل شدن به شماره 1 در گروه محصول، ایجاد کیفیت ممتاز و بی رقیب و ترکیب محصول با خدماتی که بسیار شخصی، منعطف و در دل شبکه اجتماعی مشتریانمان خواهد بود است. از وب و اینترنت بخصوص روی تلفن همراه بسیار کمک خواهیم گرفت.
از همین امسال نسخه جدید نرم افزار فروش و حسابداری را با به روز کردن نرم افزار CRM ترکیب خواهیم کرد و شاید تا پایان سال سرمایه گذاری روی وب سایت جدید را شروع کنیم.

ظاهرا قرار است دستمزدها را افزایش ندهند. من به شخصا کاملا موافقم و سالهای قبل نیز در پستهایم به همین موضوع اشاره کرده ام که عملا با افزایش دستمزدها مستقیما بهای تمام شده کالاهای مورد نیاز کسانی که به خاطر رفاهشان دستمزدهایشان افزایش داده شده است افزوده شده و کالاها گرانتر به دستشان میرسد و عملا افزایش دستمزدها خنثی میشود.
ولی از سویی دیگر معتقدم با توجه به اینکه سطح برخی هزینه ها افزایش یافته و هنوز نحوه مصرف انرژی در خانواده ها اصلاح نشده و مانند قبل از اجرای برنامه هدف مند سازی یارانه ها است عملا عدم افزایش رسمی دستمزدها سطح زندگی را پایین می آورد و بد نبود امسال و برای آخرین بار دستمزدها افزایش میافت و اعلام میشد که از سالهای بعد این افزایش دستمزدها تکرار نخواهد شد بلکه ممکن است کاهش نیز بیابد.
در آن صورت بازار عرضه و تقاضای نیروی کار خودش در خصوص حداقل دستمزدها به تعادلی میرسید
ولی بهترین راه این است که اگر دولت افزایش نداد کارفرما ها یک افزایش 10 درصدی را خودشان به عنوان حمایت از کارکنانشان امسال اجرا کنند تا هم کمکی به شرایط فعلی زندگانی شود و هم کمکی برای تعادل جدید و صحیحتر دخل و خرج کارکنان.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

Facebook
Twitter
LinkedIn
Skype
Telegram
WhatsApp
Email
مکانی برای گفتگو در مورد این نوشته

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا