امروز از طرف انجمن مديريت ايران براي بازديد از ابزار مهدي رفتيم. ساعت 7 صبح بايد در دفتر انجمن جمع ميشديم كه 7 و ربع هم حركت كرديم. كارخانه در سمنان واقع است
تقريبا ساعت 12 رسيديم. سفري بود براي خودش. بارندگي و طوفان هم در مسير چند بار مسير را زيباتر كرد. به هر حال براي ما كه پشت فرمان نبوديم جالب بود. انصافا
بي نظمي از همان ابتدا مشخص بود. بعد از كمي معطلي و سردر گمي كسي پيدا شد تا ما را به سالن غذا خوري راهنمايي كند.
البته قرار نبود در آن ساعت ناهار بخوريم بلكه از ميزهاي آنجا براي معرفي مقدماتي استفاده شد.
تقريبا ساعت 12 رسيديم. سفري بود براي خودش. بارندگي و طوفان هم در مسير چند بار مسير را زيباتر كرد. به هر حال براي ما كه پشت فرمان نبوديم جالب بود. انصافا
بي نظمي از همان ابتدا مشخص بود. بعد از كمي معطلي و سردر گمي كسي پيدا شد تا ما را به سالن غذا خوري راهنمايي كند.
البته قرار نبود در آن ساعت ناهار بخوريم بلكه از ميزهاي آنجا براي معرفي مقدماتي استفاده شد.
مدير كارخانه (مالك كارخانه خضور نداشتند) بعد از آشنا شدن با بچه ها بدون هيچ توضيح ديگري در خصوص سابقه كارخانه و محصولات و كلا معرفي كارخانه كه معمولا انجام ميشود ما را به سالنهاي توليد راهنمايي كرد. سه مدير ديگر از جمله مدير توليد و مدير كنترل كيفيت و مدير مهندسي صنايع ما را همراهي نمودند.
بر خلاف اسم و سابقه شركت متاسفانه وضع كارخانه و حط توليد اسف بار بود. اصلا فكرش را نميكردم. چراغهاي كثيف و اكثرا لامپهايشان سوخته بود. كف كارخانه بسيار كثيف بود. برخي از كارگران در روي زمين مشغول بستن مهره هاي عنبر دستها بودند. برخي در قسمتهاي تراشكاري و جلا كه بسيار پر سر و صدا بود گوشي نداشتند و برخي داشتند.
برخي جاها كارگران از صندلي شكسته استفاده ميكردند.
بهره وري كارگران بسيار پايين بود كه بعيد هم نبود. با آن شرايط كاري كار كردن واقعا سخت است. ولي واقعا سرعت كاركردن آنها بسيار پايين بود. اصلا انگار نه انگار كه آنجا مديراني با عناوين مهندسي صنايع و مديريت كيفيت و حتي مدير كارخانه دارد
تعجب ميكنم كه مهندسي صنايع آن شركت ادعا ميكرد پنج اس را پياده كرده اند در حاليكه وقتي ازاو پرسيدم پنج اس را در كجا پياده كرده ايد گفت كه همين كه كالا ها انبار نميشود پنج اس است!!
نميدانم شايد واقعا به قدري درگير مسائل ديگر هستند كه شايد كارخانه را فراموش كرده اند.
برايمان از بيرون ناهار آوردند. ظاهرا قبل از وقت ناهار كارخانه تعطيل ميشود. ساعت كاري از 6 صبح تا 14 به طور يكسره بود. تعجبي نداشت كه كارگران حال كاركردن نداشتند
بعد از بازديد در جلسه اي كه عموما برگزار ميشود و ما نقطه نظراتمان را منتقل ميكنيم وقتي دو نظر اول با بي ميلي مدير كارخانه مواجه شد نقطه نظرات ديگري ارائه نگرديد
ساعت 3:30 هم كارخانه را ترك كرديم
واقعا خدا به داد صنعت كشور برسد. ابزار مهدي يكي از سنبلهاي صنعت كشور شده است. آيا بادكنكي است كه بزرگ جلوه ميكند؟. من واحدهاي زيادي را از نزديك ديده ام چه بخش دولتي و چه سهامي خاص و چه سهامي عام ولي روح نو آوري در اين واحد مرده بود
با اين وضع مشكلات مختلف صنايع كشور مشاهده كردن اينگونه سو مديريتها واقعا عذاب آور است
همه واحدهاي صنعتي به نوعي با مشكلاتي دست به گريبان هستند. گرچه در اين ميان وضع برخي به دليل وامهاي مختلف متفاوت تر است و در اصل با اين وامها روي مشكلات خود را ميپوشانند ولي تا كي اينگونه ادامه خواهيم داد؟
در بازارهاي دنيا فرصتهايي كه بدست مي آيند به دليل بي توجهي از دستمان خارج ميشوند. واقعا چرا نبايد واحدي مثل ابزار مهدي به جاي تامين نياز داخل روي سفارشات صادرات خود كار نكند؟ بيشتر موادش هم وارداتي است.
خيلي از مشكلات برخي واحدها واقعا به دست مديران كارخانه قابل رغع است.
در راه بازگشت نقل مشكلات مختلفي كه هر كداممان ديده بوديم خستگي مان را دو چندان كرد.
به هر حال انگيزه من براي تقويت كسب و كارم بيشتر شد. خطر رقباي خارجي از يك طرف و بالارفتن هزينه ها از طرف ديگر ما را مجبور ميكند كه سبك تر و چابكتر توليد كنيم
مسائل مربوط به اوضاع اقتصادي كشور و مسائل سياسي تاثير گذار بماند
بر خلاف اسم و سابقه شركت متاسفانه وضع كارخانه و حط توليد اسف بار بود. اصلا فكرش را نميكردم. چراغهاي كثيف و اكثرا لامپهايشان سوخته بود. كف كارخانه بسيار كثيف بود. برخي از كارگران در روي زمين مشغول بستن مهره هاي عنبر دستها بودند. برخي در قسمتهاي تراشكاري و جلا كه بسيار پر سر و صدا بود گوشي نداشتند و برخي داشتند.
برخي جاها كارگران از صندلي شكسته استفاده ميكردند.
بهره وري كارگران بسيار پايين بود كه بعيد هم نبود. با آن شرايط كاري كار كردن واقعا سخت است. ولي واقعا سرعت كاركردن آنها بسيار پايين بود. اصلا انگار نه انگار كه آنجا مديراني با عناوين مهندسي صنايع و مديريت كيفيت و حتي مدير كارخانه دارد
تعجب ميكنم كه مهندسي صنايع آن شركت ادعا ميكرد پنج اس را پياده كرده اند در حاليكه وقتي ازاو پرسيدم پنج اس را در كجا پياده كرده ايد گفت كه همين كه كالا ها انبار نميشود پنج اس است!!
نميدانم شايد واقعا به قدري درگير مسائل ديگر هستند كه شايد كارخانه را فراموش كرده اند.
برايمان از بيرون ناهار آوردند. ظاهرا قبل از وقت ناهار كارخانه تعطيل ميشود. ساعت كاري از 6 صبح تا 14 به طور يكسره بود. تعجبي نداشت كه كارگران حال كاركردن نداشتند
بعد از بازديد در جلسه اي كه عموما برگزار ميشود و ما نقطه نظراتمان را منتقل ميكنيم وقتي دو نظر اول با بي ميلي مدير كارخانه مواجه شد نقطه نظرات ديگري ارائه نگرديد
ساعت 3:30 هم كارخانه را ترك كرديم
واقعا خدا به داد صنعت كشور برسد. ابزار مهدي يكي از سنبلهاي صنعت كشور شده است. آيا بادكنكي است كه بزرگ جلوه ميكند؟. من واحدهاي زيادي را از نزديك ديده ام چه بخش دولتي و چه سهامي خاص و چه سهامي عام ولي روح نو آوري در اين واحد مرده بود
با اين وضع مشكلات مختلف صنايع كشور مشاهده كردن اينگونه سو مديريتها واقعا عذاب آور است
همه واحدهاي صنعتي به نوعي با مشكلاتي دست به گريبان هستند. گرچه در اين ميان وضع برخي به دليل وامهاي مختلف متفاوت تر است و در اصل با اين وامها روي مشكلات خود را ميپوشانند ولي تا كي اينگونه ادامه خواهيم داد؟
در بازارهاي دنيا فرصتهايي كه بدست مي آيند به دليل بي توجهي از دستمان خارج ميشوند. واقعا چرا نبايد واحدي مثل ابزار مهدي به جاي تامين نياز داخل روي سفارشات صادرات خود كار نكند؟ بيشتر موادش هم وارداتي است.
خيلي از مشكلات برخي واحدها واقعا به دست مديران كارخانه قابل رغع است.
در راه بازگشت نقل مشكلات مختلفي كه هر كداممان ديده بوديم خستگي مان را دو چندان كرد.
به هر حال انگيزه من براي تقويت كسب و كارم بيشتر شد. خطر رقباي خارجي از يك طرف و بالارفتن هزينه ها از طرف ديگر ما را مجبور ميكند كه سبك تر و چابكتر توليد كنيم
مسائل مربوط به اوضاع اقتصادي كشور و مسائل سياسي تاثير گذار بماند