حتما شما هم خبر انفجارحرمها درعراق را شنيده ايد. من سياستمدار نيستم و سياست هم آنقدر سطح پايين نيست كه من بتوانم نظر بدهم ولي به نظرم جرياناتي براي تحريك مسلمانان پشت سر هم اتفاق مي افتد. نميتوانم پيش بيني كنم كه براي چه منظوري اين اتفاقات رخ ميدهد ولي اصولا استفاده از مذهب يكي از سياستهاي انگليس است. قصد به رخ كشيدن چه چيزي رادارد؟ از اين آب گل آلود چه كسي ماهي خواهد گرفت؟ واقعا كه سياست پدر و مادر ندارد.
نميدانم برنامه شبكه سه امشب را ديديد يا خير. در مورد چاي بود. قاچاق چاي و تصاويري از كارخانجات چاي سازي درهند و سريلانكا و سيلان كه چقدر غير بهداشتي توليد ميشد را پخش ميكرد و در نهايت گزارشاتي از اينكه از نظر كيفي چايهاي وارداتي كه به صورت فله اي نيز وارد ميشوند (نه بسته بندي شده كه خيلي برايم جالب بود) چقدر از نظر سلامت و بهداشت در سطح پاييني قرار دارند و به هيچ عنوان در آزمايشگاههاي كشور تاييد نميشوند و دستهايي كه بسيار هم نيرومند هستند هميشه چايي هايي را همچنان وارد ميكنند و كسي هم با آنها كاري ندارد (يا نميتواند داشته باشد). واقعا اين اقتصاد ما چقدر مافياهاي كثيف و زيادي دارد. تا كي اين اوضاع ادامه خواهد داشت؟
به هر حال. بهتره مراقب زبان سرخ باشم. يا بايد اصلا از اين چيزا نگي يا اگر ميگي بايد اشاره كني و بگذري.
بهتره سرم تو كار و مشكلات خودم باشه. امروز تو دفترم داشتم با خودم به اين فكر ميكردم كه درصدهاي تخفيف پنهاني كه در محصولاتمان داريم چقدر زيادند. چيزي نزديك به 7 درصد. يعني خريداران محصولاتمان 7 درصد گرانتر ميخرند و ميتوانند 7 درصد ارزانتر بخرند. اين 7 درصد در سرويسهاي سهل الوصول مختلف شركت نهفته است كه متاسفانه از طرف نمايندگي ها به خوبي به مشتريها معرفي نشده اند و بلا استفاده مانده اند و در نتيجه مشتري گرانتر ميخرد و از خدمات نيز استفاده نميكند. دو راه بيشتر ندارم. يا بايد آنها را حذف كنم و يا اينكه با معرفي آنها علاوه بر اينكه تخفيف هاي نهفته را فعال كرده ام از نظر خدمات رساني و سطح رضايت مشتري نيز فاصله ام را با رقبا بيشتر كرده ام. بايد در سال جديد اهداف بازاريابي را روي اين نكات متمركز كنم.
راستي دارم به اين نتيجه ميرسم كه رقباي من اصلا سري به اين وبلاگ نميزنند. انگار ميشه راحت تر با شما ها صحبت كرد. اگر قرار باشه تو اين زمينه هم خود سانسوري كنم كه نميشه كه هيچي ديگه.
متاسفانه ناراحتي معده بد جوري من رو بي حوصله كرده و نميتونم به كارهام خوب برسم و خوب فكر كنم.
تصميم دارم از فردا بازنگري كارت گارانتي و سياست تجميع خدمات رو با فشار بيشتري ادامه بدم. بايد بيشتر بفهمم كه يك مصرف كننده دقيقا موقع خريد محصول من به چي فكر ميكنه؟ اصلا چي براش مهمتر شده؟ تحقيقات بازاريابي من مال سالها پيش هستند. بايد بازنگري بشه. حتما كه محدوديتهاي جديد روي تصميمات مشتري اثر زيادي داشته. بايد بهتر بشناسم. متاسفانه مطمئن نيستم كه شركتهاي تحقيقات بازاريابي كار خودشون رو خوب انجام بدهند و ميترسم هم پولم حروم بشه هم به چيزي كه ميخوام نرسم. بهتره شخصا با فروشگاهها تماس تلفني برقرار كنم تا اطلاعات اوليه رو جمع كنم.