پرسنال برندینگ و من!

 

پسر من اگر جای تو بودم و این دانش و اطلاعات تو رو داشتم الان ترکونده بودم.

تو چرا روی پرسنال برندینگت کار نمیکنی؟

مجاهدی یعنی ایکامرس و دیجتال مارکتینگ.  ایکامرس و دیجیتال مارکتینگ یعنی مجاهدی. اما مردم هم همین رو میدونن؟

این همه اطلاعات و تجربه داری چرا ازش پول در نمیاری؟ فلانی ببین با یک دهم این اطلاعات داره چه پولی در میاره

و …

این حرفها را عزیزترین دوستان و بزرگوارانی که مرا خیلی دوست دارند و دلسوزم هستند، بارها  و بارها در جلسات متعدد با من مطرح میکنند. بخصوص عزیزانی که در حوزه پرسنال برندینگ ورود پیدا کرده اند و به دنبال رشد آن برای خودشان هستند.

حق دارند و درست هم میگویند وقتی میبینند عده ای که فقط دو سه کتاب خوانده اند یا در یکی دو دوره چیزهایی به گوششان خورده است دارند از این راه پول در میاورند.

من هم بارها و بارها روی این موضوع فکر کردم.

ولی دوستان واقعیت این است که تعریف من از خودم با پرسنال برندینگ فاصله زیادی دارد.

زمانی که من در سالهای 86-87 مبحث دیجیتال مارکتینگ را مطرح کردم این اتفاق برای اولین بار در ایران رخ داد. همه بزرگوارانی که در این حوزه فعالیت میکردند بازاریابی در فضای اینترنت را ایمیل مارکتینگ و تبلیغات بنری میدانستند و بس. گرچه بودند عزیزانی که خارج از ایران زندگی میکردند و یا با گوشه هایی از سوشیال مارکتینگ آشنا میشدند. زمانی که ما سالهای 75-76 روی ایران بنر اکسچنج کار کردیم حتی سایت زیادی هم در ایران وجود نداشت که تازه بخواهیم بنر هم نمایش دهیم  و از آن پولی هم کسب کنیم!

چون اصلا بحث جدیدی در کل دنیا بود.

در آن سالها بود که مبحث اینباند مارکتینگ را به سختی سعی میکردم با شرح جملات و تفسیرهای گوناگون معادل سازی کنم.

ولی هرگز دنبال این نبودم که مرا به عنوان ابداع کننده، پدر دیجیتال مارکتینگ، اسطوره فلان و … یاد کنند.

عده بسیار کمی میدانند که من جزو معدود افرادی در کشورم هستم که حتی زمانی که در ایران اینترنت نداشتیم (سالهای 71-72) و از طریق BBS ها از ارتباطات راه دور در محیط DOS از چیزی که نمیدانستیم اسمش شبکه اجتماعی است!، بهره میبردم. و ایکامرس میکردم بدون آنکه بدانیم اسم این کار بعدا ایکامرس خواهد شد. و من آن زمان دانشجویی در تبریز بودم که با مودم 2400 و خط دایال آپ به BBS هایی در تهران متصل میشدم و نگران هزینه تلفن راه دورم هم بودم.

من حتی سر کلاسها هم میگویم که من استاد (که یک درجه ارشد علمی بسیار بالایی است) نیستم که هیچ عضو هیات علمی هم نیستم. یعنی من از هیچ دانشگاهی حقوق نمیگیرم و استخدام هیچکدامشان هم نیستم. من یک کارآفرینم. عاشق خلق کسب و کار و علاقمند دارای کمی استعداد خدادادی در زمینه توسعه و گسترش کسب و کار و نوآوری در آن. که آن هم شاید به خاطر توانمندی در نگاه کل نگر سیستمی در عین جزء نگری است که در وجودم نهفته است.

اگر میبینید در اینستاگرامم بیش از هر چیزی عکسهایی از کلاس و سخنرانی و … است تنها به این دلیل است که در جلسات کاری و حرفه ای عکاس حضور ندارد و من هم اهل سلفی گرفتن و عکس گرفتن نیستم. تازه اگر جایی عکاسی باشد و اگر هم یادشان باشد عکس را هم برایم بفرستند و من هم بخواهم خاطره اش را نگه دارم شاید منتشرش بکنم.

اگر الان در کانال تلگرامم مطالب روز دنیای تجارت الکترونیکی را منتشر میکنم صرفا هدفم انتقال دانش روز و بازکردن دریچه هایی پیش روی مخاطب علاقمند و صد البته تلنگر زدن به علاقمندان است که ببینند چه کارها که نمیشود کرد و دنیا کجا میرود و اعتماد به نفسشان را قوی کنم که بیایند آستین بالا بزنند و نترسند. و این فقط  باز نشر گزیده شده و گوشه ای از اطلاعات روزانه اکتسابی من است که در اختیار علاقمندان قرار میگیرد. اتفاقا برای خودم هم جالب است وقتی که مروری میکنم و میبینم چقدر خوب است و چه مطالب جالبی را خوانده ام. همین به روز بودن هم باعث شده است که بتوانم کاندید مناسبی برای همکاری با شرکتهای بین المللی باشم.

من دنبال پول درآوردن از سخنرانی و تدریس نیستم. نه اینکه از پول بدم بیاید ولی به عنوان شغل اصلا مورد توجهم نیست. همین الان هم به شهرهای مختلف دعوت میشوم و صحبت میکنم. خودشان هم زحمت میکشند وجهی را علاوه بر پذیرایی و میهمان نوازی تقدیم میکنند ولی این شغل من نیست. قدر وقتی که از من میگیرند را هم میدانم و خودم هم به ارزش زمانی که در اختیارشان قرار میدهم واقفم ولی فکر میکنم می ارزد که زمانی از زمانهای عمرم را اختصاص بدهم به  انتقال دانش و یا تجربه به چند نفر که ممکن است به کارشان بیاید.

برخی ایراد میگرند که برای چه این همه اطلاعات با ارزش را به رایگان منتشر میکنی. باید عرض کنم که تنگ نظر نباشید. آن قدر جا برای کار هست که حتی اگر همه مردم ایران هم دست بکار شوند باز برای همه فرصت کار خواهد بود. از طرفی چه خوب است که یاد بگیریم با هم کار کنیم. یک دست صدا ندارد و با یک دست شاید یک هندوانه هم سالم به مقصد نرسد ولی وقتی با هم باشیم خیلی کارها را میشود انجام داد و از سینرژی بدست آمده میشود استفاده کرد. اگر این اطلاعات باعث شود دو سه نفر به فکر بیفتند و با هم کاری را ببرند جلو زهی سعادت که نصیب من میشود.

قبول دارید که انتشار این حجم اطلاعات در خصوص دانش روز ایکامرس نشانه آن است که من ده ها برابر آن را مطالعه میکنم؟ و این فقط در حوزه ایکامرس است. در حالیکه من به عنوان فردی کارآفرین که سالها کارآفرینی کرده و خلق کرده و نوآوری کرده و رشد داده و سپرده دست دیگران، بی اغراق شاید تنها 10 یا 15 درصد موضوعات مطالعاتی من مربوط به ایکامرس باشد.

و من همچنان در زمینه اتوماسیون از طریق نرم افزار و سخت افزار و بخصوص اتوماسیون در خط تولید و ماشین آلات، تکنیکهای روز تولید و بخصوص بسته بندی، مدیریت، بازاریابی و فروش، مدیریت کیفیت، مدیریت خدمات، مدیریت ارتباط با مشتریان، مدیریت ارتباط با تامین کنندگان، مدیریت زنجیره تامین و توانمندسازی انسانهایی که در مسیرهایی با من همراه میشوند و … خودم را به روز نگه میدارم.

این کار زمان و انرژی زیادی از من میبرد ولی ده برابر هم به من زمان و انرژی میدهد. بله زمان هم میدهد. روی آن فکر کنید تایید میکنید و نیاز به توضیح نیست.

تازه آنرا ضرب کنید به توانمند شدنم در ارزان سازی و بخصوص تمایز سازی. که این آخری جوهره اصلی همه حرکتهای قبلی من است و چقدر هم در این کار توانمندم و علاقمند. و این اتفاقا فلسفه اصلی برند سازی است که من به آن بسیار پایبندم و معمولا جزئیات بیشتری را هم در نظر میگیرم

درست است که کارآفرین هستم ولی کارآفرینی سازمانی  Intrapreneurship را به کارآفرینی فردی ترجیح میدهم و برای همین هم هست که همکاری با شرکت چند ملیتی را زمانی که در راستای مسیر حرکت فکری و توانمندی های تجربه شده و اکتسابی من است با علاقه قبول میکنم چون اعتقاد دارم کار بزرگ را باید با آدمهای بزرگ انجام داد و به آن به عنوان فرصتهای یادگیری و کسب تجربه نگاه میکنم. چرا که با یک تیم حرفه ای است که میتوان کارهای بزرگتر و در سطح جهان گستر انجام داد و در افزایش رفاه و آسایش مردم دنیا سهیم شد. اگر قرار است بیایم در یک زمینه مثلا ایکامرس ایده ای را پیاده سازی کنم ترجیح میدهم آنرا در یک سازمان بزرگی که بستر مناسب برای پیاده سازی آن ایده را دارد پیاده کنم. چون رشد خود آن ایده به عنوان یک کسب و کار در دل یک کسب و کار بین المللی بیشتر از رشد خود آن به تنهایی برایم اهمیت دارد.

برای همین صرف تدریس یا سخنرانی یا انتقال از طریق محتوا مرا هرگز راضی نمیکند و گمگشته من اینها نیست. به همین دلیل هم میانه خوبی با پرسنال برندینگ ندارم. اتفاقا معتقد به اینم که “مشک آن است که خود ببوید”. یعنی اگر واقعا چیزی در چنته دارم در عملکردم باید دیده شود و این خود دلیل دیگری است برای اثبات توانمندی خودم به خودم (در زندگی ام خیلی با نظر دیگران کاری ندارم بلکه معتقدم عمل من پاسخ خیلی چیزها است) و علاقه ام به کارآفرینی و پیاده سازی آنچه اندوخته ام.

به دنبال خلق ارزش هستم. به دنبال پیاده سازی و بال و پر دادن به هر چیزی برای پرواز به جاهای بلند هستم و به این معتقدم که اگر راست میگی کاری کن کارستان. همانطور که در صنعت کاغذ با رادان کردم و از هیچ، افتخاری ساختم. گفتم کارستان یاد ابرستان افتادم. ابرستان یکی دیگر از کارهایم در یک بستر گسترده رایانش ابری است. نرم افزار حسابداری جزء کوچکی از طرح بزرگی است. ابرستان فقط یک نرم افزار حسابداری نیست. گرچه تیم جدید که هدایت کار را بر عهده گرفته است بسیار توانمند است و خوش فکر و حتما موفق خواهند شد.

در عین حال در حال بررسی و شناسایی زمینهای کشت دیگری نیز هستم. جایی که هر دانه ای کاشتم بتواند به راحتی رشد کند و میوه دهد.

از پرسنال برندینگ دور نشوم. اینها را نوشتم که اصل ماجرا حداقل برای خودم روشن شود و هر وقت از مسیر فکری خودم دور شدم یکبار دیگر آنرا بخوانم.

از طرفی معتقدم در این روزها و بخصوص سالهای اخیر که رشد توجه به پرسنال برندینگ بسیار پررنگ شده است، این توجه محصول بیکاری است. متخصصانی که بیکار شده اند و ترجیح میدهند مهارتشان را به دیگران بفروشند. آنها نیازمند دیده شدن هستند و ابزارش چیزی نیست جز پرسنال برندینگ. همان اهمیتی که سئو در بازاریابی اینترنتی دارد.

من شخصا برندینگ را به پرسنال برندینگ ترجیح داده ام و میدهم و برایم مهمتر است و مایل هستم به جای آنکه خود مرا بشناسند نتیجه کارم مورد توجه قرار گیرد.

برند آنچه توسط من خلق میشود از برند شخص من برایم مهم تر است. و صد البته تصویری که میسازد آینه تمام نمای خود من خواهد بود. به عبارتی ترجیح میدهم از تصویر آنچه خلق کرده ام دیگران را به پرسنال برندم برسانم.

 

برای حسن ختام دعوتتان میکنم با دیدن این نمایش عروسکی چند بیتی از اشعار مولانا را که در کانال آپاراتم هم گذاشته ام را مرور کنیم. اگر هم مایل بودید میتوانید نقطه نظرتان را برایم در کامنتها درج کنید

.
Facebook
Twitter
LinkedIn
Skype
Telegram
WhatsApp
Email
مکانی برای گفتگو در مورد این نوشته

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا