امتحان اولين درس دوره اينترنتي مديريت استراتژيك رو كه توسط سازمان مديريت صنعتي برگزار ميشه رو امروز دادم. از 5 سوال 4 نمره اي يكي رو غلط زدم شدم 16. سوالها همه انگليسي است تجربه جديدي هستش. من خيلي راضي هستم بخصوص كه وقت رو بايد در طول هفته خودت كنترل كني. هر هفته يك درس ارائه ميشه و هفته بعد امتحانش هم بصورت اينترنتي انجام ميشه.
تنها چيزي كه به نظرم نقص داره عدم ارتباط خوب بين شاگردان هستش. اونطوري كه بايد با هم در تعامل نيستند. من به زور و با سوالاي خودم دارم اين ارتباط رو برقرار ميكنم. ضمنا به نظرم دليلي براي انگليسي بودن سوالها وجود نداره. حالا شايدم چون انگليسي من خوب نيست اين بهونه رو ميارم. نميدونم چرا استاد به زبان انگليسي با ما مكاتبه ميكنه. همه دروسي كه توي سي دي قرار داره به زبان فارسي هستش. سي دي هم شامل چند فايل صوتي و متني هستش كه براي هر درس بطور مجزا قرار گرفته. خيلي خوب طراحي شده. فقط اسلايدها از رنگ زمينه دلچسبي برخوردار نيستند و زود خسته ميكنه. ولي در كل خيلي جالبه به تجربه كردنش مي ارزه. اميدوارم برسم خوب ادامه بدم. 20 هفته طول خواهد كشيد. الان تو هفته دوم هستيم.
فردا اولين محموله كلاسورهاي بايگاني ما به سراسر كشور ارسال ميشه. انبارمون خالي ميشه. از حالا به اين فكر افتادم كه براي سفارشات تعداد بيشتر بايد چيكار كنيم. عملا احساس كردم كه چقدر سرعت توليد و ذخيره موجودي مهم هستش.
در مورد ماشين آلاتي كه ميخواستم بسازم و قبلا صحبتش رو كرده بودم اقدامات اوليه رو شروع كردم. بازار خيلي بزرگي در پيش داريم . سهم كيك خودم كه چيزي نيست ولي اگر بخوام واقعا تو بازار ديده بشم بايد خيلي بيشتر از اينها سرمايه در گردش داشته باشم. اگر همه چيز خوب پيش بره نبايد مشكلي داشته باشيم و حلقه گردش ارزش و پول بايد خوب بچرخه.
اميدوارم خدا خودش كمكم كنه. توان من محدوده. بيش از امكاناتم و بيش از توانايي پرسنلم و تجهيزات و فضايي كه در اختيار دارم نميتونم كاري بكنم.
قيمتهامون رو خيلي رقابتي كرديم و حاشيه سودمون كمه ولي بايد بيشتر از اينها پول دار باشم تا اون حركتي رو كه نياز دارم انجام بدم.
فعلا كه ببينيم چي برامون پيش مياد. همه عوامل در كنترل ما نيستند.
يه جايي ميخوندم كه نوشته بود: زندگي يعني حل كردن مشكلات
يه جايي هم نوشته بود: خداوند نعمت بزرگي كه به آدمها داده است اينست كه از شنيدن سكوت عاجزند و از اين رو است كه همه آسوده و خوش زندگي مي كنند. چقدر نشنيدن ها و نديدن ها و ندانستن ها و نشناختن ها و نفهميدن ها هستند كه به اين مردم آسايش و خوشبختي بخشيده اند و اين نيز يكي از آنهاست . – شريعتي