جريان از اين قرار است كه سال گذشته طبق روال همه ساله بعد از آنكه اظهار نامه مالياتي عملكرد 84 را تحويل داديم متعاقب آن از ما دفاتر رسمي و زونكنهاي اسنادمان را خواستند كه بررسي كنند و ما هم تحويلشان داديم.
معمولا دو سه ماه بعد نتايج مشخص ميشد و بايد ماليات همان سال را پرداخت ميكرديم.
ولي اواخر سال 85 اداره دارايي از خيابان داور (نزديك ناصر خسرو ميدان داور) به خيابان ميرداماد نقل مكان كرد. همزمان مميز مالياتي و حتي حوزه مالياتي نيز تغيير كرد.
چنانكه گزارشات فروش را به خيابان داور و ماليات حقوق و دستمزدها را به خيابان ميرداماد پرداخت ميكرديم و اصلا هم معلوم نبود بالاخره پرونده ما چطور دو بخشي شده است
اخيرا نيز باز نقل مكان ديگري رخ داده است و اينبار به خيابان نفت منتقل شده اند
همه اينها زياد مهم نيست. هر چقدر كه دلشان ميخواهد نقل مكان كنند و اينكه چقدر هزينه در اين ميان پديد مي آيد و اثاثيه آسيب ميبينند نيز بماند. ولي چيزي كه براي ما اتفاق افتاده است اين است كه همه اسناد مالي سال 84 ما گم شده است!
شركت ما شركت كوچكي است كه كل گردش مالي اش به اندازه گردش مالي يك ماه شركت بزرگ هم نميشود ولي به هر حال سوابق مالي يك شركت چيزي نيست كه به همين راحتي بشود از خيرش گذشت
حالا ماليات سال 84 ما چگونه تعيين خواهد شد نيز بماند.
يك قاتل وقت مفت و مجاني. براي اينكه روي برنامه هاي ديگرم تاثير نگذارد فعلا تصميم دارم به آن حتي فكر هم نكنم. رفتار من نميتواند مغاير رفتار سيستم باشد و گرنه تضاد ايجاد شده تاثيرات منفي بسياري روي عملكردم خواهد گذاشت.
مقاله اي كه آقاي دكتر روستا به من دستور داده بودند براي همايش خدمات پس از فروش تهيه كنم ظاهرا پذيرفته شده است و بايد براي ارائه اش آماده شوم. اين همايش در تاريخ هاي 29 تا اول تير در سالن همايشهاي وزارت كار (چهار راه پارك وي) برگزار ميشود و در چهار محور تخصصي است و من هنوز نميدانم كي بايد ارائه كنم. متاسفانه سايتي هم ندارند كه به شما معرفي كنم ولي خبرش را در اينجا و اينجا و اينجا ميتوانيد بخوانيد
خبر ديگر آنكه مقاله ام براي هشتمين كنفرانس مديران كيفيت با عنوان “اهميت رويكرد سيستمي و فرهنگ مشتري در مديريت كيفيت” در دور دوم بررسي مقالات نيز پذيرفته شده است و قرار است آنرا ارائه دهم. اين كنفرانس در دوره از 24 تا 27 تير در سالن اجلاس سران برگزار ميگردد. چكيده آنرا در سايتم قرار خواهم داد
خبر خوبتر آنكه متعاقب آن از طرف دبيرخانه همين كنفرانس به عضويت جامعه كيفيت آمريكا (ASQ) نيز درآمدم و آنان زحمت كشيده و مرا براي عضويت به جامعه كيفيت آمريكا كانديد نموده و آنان نيز پذيرفته اند.
اميدوارم در خور محبتهايي كه نسبت به من ميشود بتوانم لياقتم را ثابت كنم و در طول ايام عمري كه به سرعت طي ميشود گامهاي بيشتري هرچند كوچك در راه سربلندي و سرافرازي ميهن عزيزم بردارم.
يكي از دوستانم ميگفت: “يعني واقعا اينقدر مي ارزد كه دوره آموزشي بگذاري يا سمينار بدهي و وقتت را صرف مقاله بكني؟”. واقعيت اين است كه اگر از ديد مالي نگاه كنيم نه نمي ارزد. ولي تصور تغيير و يا حداقل تاثير در نگرش مديران مختلف سازمانها و ايجاد نگرشي سيستمي و به عبارتي “جور ديگر ديدن يا از زاويه ديگري نگريستن” مرا به ادامه راه تشويق ميكند و از آن جهت برايم لذت بخش است كه ميدانم نتيجه اين تاثير مستقيما در سطح رفاه بيشتر براي مردم و بخصوص ملت كشور عزيزم منعكس خواهد شد.
شايد اشتباه ميكنم ولي معتقدم هر كسي در مسيري كه طي ميكند اثري بر جاي ميگذارد. چه يك رد پا باشد چه يك تغيير. اگر واقعا بدانم ميتوانم باعث نشر دانش نداشته ام شوم و يا تغييري ايجاد كنم حتما كه مي ارزد
از انجمن مديريت ايران نيز تماس گرفتند كه دوره آموزشي روشهاي قيمت گذاري به دليل مشكلي كه در محل اجرا برگزاري پيش آمده به دوره بعدي موكول شد و روز سه شنبه برگزار نخواهد شد.
خبرش را اطلاع خواهم داد
برنده ميگويد: بايد راه بهتري هم وجود داشتهباشد.
بازنده ميگويد: تا بوده همين بوده و تا هست همين است.
برگرفته از كتاب برندگان و بازندگان