امروز یک نفر به پرسنل شرکتمان اضافه شد. شاید خیلی اتفاق عجیبی نباشد چرا که روزانه صدها نفر استخدام می شوند.
ولی برای ما جالب بود چون پسر یکی از قدیمی ترین پرسنلمان را استخدام کردیم.
پدرش بعد از معارفه ای که صورت گرفت وقتی تنها شدیم به من گفت: “یادت می آید روزها اول به من می گفتی باید این شرکت را جوری نگهداری و بزرگ کنیم که بچه های ما بیایند به جای ما آن را اداره کنند؟ امروز این اتفاق افتاد و من هیچ وقت باور نمی کردم چنین روزی پیش بیاید.”
راستش خود من هم باور نمی کردم که سن شرکتم به جایی برسد که شاهد چنین اتفاقی باشم. ولی به هر حال این راه ادامه دارد و خوشحالم که با همه ناملایمات و سختی ها داریم پیش می رویم.
راستی چه کسی قرار است جای من را در این شرکت بگیرد؟ آیا دخترم اصلا علاقه ای به این کار خواهد داشت؟ یا قرار است یکی از کارکنان فعلی یا آتی شرکت این مسئولیت را بر عهده بگیرند؟
جانشین پروری برای همه سازمانها مسئله مهمی بوده است. ناگفته نماند که از همان روزهای نخستین هم به این موضوع فکر میکردم و هنوز هم فکر میکنم. ولی تا امروز جانشین مناسبی برای خودم را نتوانسته ام تربیت کنم. باید بیشتر به فکرش باشم.
مطالب تصادفی
راههای ارتباطی با دکتر علیرضا مجاهدی
23 مرداد 1397
بدون دیدگاه
مقایسه فرایندهای سوق و نون – از سری فروش اینترنتی 6 – فرایندهای فروش اینترنتی2
15 اردیبهشت 1397
2 دیدگاه
فیلمی از طرز کار بات فروش در مسنجر فیسبوک
29 فروردین 1397
بدون دیدگاه
اهمیت سیستمهای کاهش ارتفاع کارتنها در ایکامرس
29 فروردین 1397
بدون دیدگاه
راههای ارتباطی با دکتر علیرضا مجاهدی
1 اردیبهشت 1397
بدون دیدگاه
وبینار گامهای بنیادین بازاریابی
1 اردیبهشت 1397
بدون دیدگاه
ویدئو آموزشی فروش اینترنتی – قسمت اول
29 فروردین 1397
بدون دیدگاه
فایل اکسل ماتریس محاسبه نقطه سر به سر
29 فروردین 1397
بدون دیدگاه
ویدئو آموزشی رویکرد سیستمی
1 اردیبهشت 1397
بدون دیدگاه
دسته بندی مطالب
دستهها
استخدام فرزندان کارکنان
Facebook
Twitter
LinkedIn
Skype
Telegram
WhatsApp
Email
مکانی برای گفتگو در مورد این نوشته