امروز قرار بود مميز مالياتي بياد شركت و حساب كتابهاي ثبت شده ما رو رد كنه! و كمي هم اعصاب ما رو ماساژ بده كه از اقبال بلند ما مصادف شد با تحويل و تحول كارها به مميز جديد و نيامدن ايشان و رفتن ما به آنجا.
همه اينها به كنار ولي چيزهاي تازه اي ياد گرفتم كه خوبه شما هم بدونين.
اول در مورد ضرايب مالياتي. ضرائب مالياتي در بخش كاغذ (توليد كننده و توزيع كننده و خرده فروش و …) به اين شرح هستند (طبق دفترچه مربوط به سال 83) :
توليد كننده 12 درصد، عمده فروش 6 درصد، وارد كننده 16 درصد (بعد نگين از صنايع داخلي حمايت نميشه) و اجرت بگير 25 درصد.
اين هم نشانه بارزي از تحقق شعار حمايت از توليد كننده بد بخت كه تنها خطاي بزرگي كه كرده اينه كه دلش به حال كشورش سوخته و گفته با سرمايه گذاري هم كشورم رو خود كفا ميكنم، هم براي چند نفر اشتغال ايجاد ميشه و چند خانواده از بغلش نون ميبرن، هم نام ايران رو با توليد محصول خوب سربلند ميكنم و هم … غافل از اينكه اگر بساطش رو جمع ميكرد ميرفت با يه موبايل از اين دست ميخريد و به اون دست ميفروخت و اگر احيانا عذاب وجدان يه خورده ناراحتش ميكرد كه منم بايد ماليات بدم و مشاركت مدني و از اين حرفها، ماليات پرداختي اش تازه نصف ميزاني ميشد كه هنوز توليد كننده بود نه دلال. ضمن اينكه دردسر هاي سروكله زدن با بيمه و اداره كار و كارگران و مشكلات پرسنل و … رو هم نداشت تازه از همه مهمتر سود بهتري هم گيرش ميومد. بدون اينكه سرمايه اي در زمين و سوله و ماشين آلات و مواد اوليه و كالاي نيمه ساخته تخصيص داده بشه و اصطلاحا بخوابه.
راستي اين رو هم بگم كه امروز مدبر يكي از چاپخونه هاي قديمي بهم ميگفت ميخواد بفروشه بره تو فلان بانك حساب باز كنه كه هم سود بيشتري گيرش بياد هم دردسرهاي امروز و اين جنگ اعصابها رو نداشته باشه.
بگذريم. يك چيز ديگه هم كه ميدونستم و امروز شك من به يقين تبديل شد و خوبه مديران شركتهاي تازه تاسيس و احيانا جوان بدانند اينكه از ديد مميزان مالياتي شما همواره دروغ گو هستيد. اصلا هم مهم نيست كه روزه ايد يا نه! (مثل اون قضيه پرتقال فروش) در هر صورت شما هر ميزان فروشي كه ارائه كرده باشيد بايد ماليات بيشتري از سال قبلتون پرداخت كنيد و براي اين منظور حتما يا بايد دفاتر شما مردود اعلام بشن كه بتونن با استفاده از تكنيك قديمي چانه زني به رقمي بيش از رقم ماليات پارسال شما برسند و يا اينكه اگر احيانا دفاتر شما قبول واقع شد بايد بخشي از هزينه هاي شما مردود بشه تا از اين طريق به سود بالاتر دست يافته و ماليات شما بيشتر از پارسال بشه.
اگر هم راست بگين و فروش واقعي خودتون رو ابراز كنيد مميز خيال ميكنه حتما فروش شما 3 يا 4 برابر بوده و شما دارين به دروغ كمتر اعلام ميكنيد !!!
از ماليات كه بگذريم بروشور چهارمين كنفرانس بين المللي مهندسي صنايع به دستم رسيد. به نظرم ميرسد اهداف اين كنفرانس بسيار سطحي تعيين شده است. اين كنفرانس در آبان ماه امسال در تهران برگزار خواهد شد. خواستين يه سري به سايتش بزنين.
اين روزها خيلي خسته ام.
هر چقدر هم كه بگم من آهنم ولي باز خسته ام.
عوامل ايجاد خستگي خيلي بيشتر از عواملي هستند كه خستگي رو از تن بدر كنه.
بعضي وقتها كه ميبيني مجالي براي نفس تازه كردن نيست و اگر كمي تامل كني ضرري كه به خودت زدي خيلي بيشتره براي همين باز هم مجبور ميشي بدوي.
همينطور كه ميدوي باز هم خسته تر ميشي و باز مجبوري كه بري.
چاره ديگه اي نيست.
اگر اون نور اميد نبود حتي يك قدم هم نميشد برداشت. مخصوصا وقتي كه بايد با سرعت بدوي تا بتوني همانجايي كه هستي بموني! يه چيزي بايد تصوير خستگي رو محو كنه و چي بهتر از اميد.
بالاخره بايد برد. يا بايد وارد بازي نشي يا اگر شدي بايد قواعدش رو بلد باشي تا بتوني كه ببري. چرا كه اين بازي ها صرفا براي سرگرمي نيست. زياد سرگرم بشي عمرت رو باختي. پس براي برد بازي كن.
باختن براي بردن كه باخت نيست. هست؟! آره راست ميگي. بستگي داره كه چه چيزي رو براي بردن چه چيز ديگه اي باخته باشي. ولي تو نيمه دوم مجالي براي باختن نيست.
You play to play or play to win!?
الان نسبت به 4 ماه قبل به مراتب قوي تر و بهتر هستم.
انگار فكرم دوباره باز شده.
مثل دو سال قبل ايده ها پشت سر هم ميان. مثل اينكه اون يخهايي كه همه فكرم رو بسته بودند ديگه آب شدند.
دوباره خودم رو پيدا كردم. گرچه هيچ وقت خودم رو گم نكردم.
راستي اين همه وقت كجا بودي پسر!؟