اين روزها سخت درگير برنامه ريزي طرح يك برنامه ويزيت و به عبارتي حمله تقريبا مستقيم به يكي از رقبا هستم. تغييراتي در سيستم فروش ايجاد كردم كه اميدوارم خوب جواب بده.
گامهاي خوبي هم تو برخي از شهرهاي بزرگ برداشتيم. اسمش رو گذاشتم طرح لكه جوهر.
اختراع خودم هستش. اميدوارم جواب بده. تقريبا از دو سال پيش ايده اش تو ذهنم روشن شد. ولي زياد روي اين طرح تمركز نكرده بودم (يعني فرصت زيادي هم نداشتم بخصوص بعد از بحران مالي سال 83) ولي به هر حال از ديروز اجرا شد.
بعدا مفصل برايتان خواهم نوشت. فعلا نميتونم بيشتر بنويسم تا كار خوب جا بيفته. (يكي نيست بگه مگه قبلي ها رو نوشتي كه اين يكي رو هم بنويسي) خب آخه حق هم داريد. ولي باور كنيد اين جور برنامه ها رو اصلا نميشه گفت كه چي هستند. جا افتادنشون هم زمان ميبره. برخي حتي ممكنه دو سه سال زمان ببره. بايد بعد از فتح فتوحات درباره اش صحبت كرد چرا كه رقيب ممكنه بويي بره و نشه اونطور كه بايد ضرب العجل رو به كار بست. منظورم ضرب العجل دو ساله نيست ها!!!
ولي به محض اينكه ديدم رقيبم داره عكس العمل نشون ميده ديگه ميتونم براتون از گامهاي اول بنويسم.
اين بخش از ماركتينگ براي من خيلي جذابه. درست مثل بازي شطرنج ميمونه به شرطي كه خيلي خوب بتونين صفحه بازي رو ببينيد.
واقعا از اين بايت شرمنده خوانندگانم هستم. چرا كه خودم هم دلم ميخواد شرح بدم ولي مجبورم.
يك بازنگري كلي هم در نظامنامه داريم كه بايد با دقت خاصي انجام بدم. تقريبا خوب پيش رفتم.
از طرفي هم بودجه بندي و تنظيم برنامه مالي تا پايان سال هم داشتم كه اونم خيلي خسته ام كرد.
متاسفانه كار من طوري هستش كه بيشتر بايد تمركز كنم و فكر كنم تا به نتيجه برسه وگرنه بي فايده خواهد بود از اين شاخه به آن شاخه پريدن. همين باعث ميشه كه فرصت زيادي براي كارهاي ديگه بخصوص درس خوندن نداشته باشم و اين عذابم ميده.
يكي ديگه از درگيريهاي اين روزم تهيه مدارك . تنظيم لايحه براي هيات حل اختلاف دارايي بود. ظهر اونجا بودم. تصور ميكنم اعتراض ما قبول بشه. توكل به خدا.
وقتي به ليست مطالبات معوقه شركت نگاه ميكنم و با ليست بدهيهاي جاري مقايسه اش ميكنم ميبينم اگر از همون اول به هيچ كسي اعتماد نميكردم و دلم نميسوخت و فقط و فقط به منافع شركت فكر ميكردم و ضوابط الان وضعم اين نبود.
يك نظم و قاعده مالي براي شركت تنظيم كنيد و اصلا هم از آن خارج نشويد. توي اين برنامه بايد همه نوع مشتري را در نظر بگيريد. از عمده فروشاني كه براي اولين بار با شما همكاري ميكنند و معتبر نيز هستند تا خرده فروشاني كه بايد به عنوان نقاط فروش در شهرهاي كوچكي از آنها به عنوان ابزاري براي فشار و محاصره رقيب استفاده كنيد را در اين برنامه ببينيد. دوست و فاميل و افرادي كه از شما مي خواهند به خاطر مشكلشان كمي شل بگيريد را بگذاريد كنار. تجارت تعارف ندارد. اگر انتظار دارند مشكلشان را شما حل كنيد يقين بداريد كه براي مشكل فرداي شما آنها اصلا كمكي نخواهند كرد.
حرف هيچ كسي حرف نيست. مشكل ما اينجاست كه ايراني هستيم و كاملا رابطه مدار و ميخواهيم مثل يك الماني كاملا ضابطه مدار رفتار كنيم و اين يعني تضاد و نتيجه هموني ميشه كه الان سر من اومده.وقتي پاي ضابطه به ميان مياد داد همه در مياد و اعتراضها و نهايتا انتخاب محصول رقيب. هنوز سيستم بازار ايران بسيار سنتي است. همه چيز روي حرف و صحبت است. از قديم هم گفتن حرف كه خرج نداره. اوضاع چكها هم كه قوز بالا قوز شده. انگار نه انگار كه چك يعني تعهد پرداخت.
وقتي از يكي ميخواهيد كه رعايت ضوابط را بكند دلخور ميشود و به او بر ميخورد كه بابا ما كه اين حرفها رو نداريم و فلان و بهمان.
فقط زماني كه نام تجاري شما از اعتبار و جايگاه خاصي برخوردار شد آن وقت است كه ميتوانيد همه را در چهارچوب ضابطه قرار دهيد. همين كاري كه الان من دارم ميكنم.
زماني مجبور بودم براي جا افتادن اسمم با هر سازي برقصم ولي اين روزه فرق ميكنه و حالا نام تجاري رادان خودش در ميان محصولات كاغذهاي اداري حرفي براي گفتن دارد و كلي متمايز تر از ديگران است. به هر حال اينها را به همان بهايي كه اشاره كردم بدست آورده ام. بهايي كه بايد ميپرداختم ولي شما مجبور نيستيد آنرا بپردازيد.
به هر حال شايد گفتن اينها برايتان مفيد باشد. گرچه در نظرسنجي كسي تمايلي به استفاده از تجارب نشان نداده و همه دنبال مقالات مديريتي هستند. مقالاتي كه تو هر كتاب و مجله و سايتي ميشه پيدايش كرد و اصولا قرار هم نيست توي اين وبلاگ اونها رو كپي كنم. اين وبلاگ براي نوشته هاي خود منه. مقاله هم از خودم بخوام بنويسم كه ديگه ميشه مقاله نه وبلاگ و اصولا مقاله از حوصله وبلاگ خارجه چرا كه خواننده مياد اينجا چند سطري رو بخونه و اگر حوصله داشت يك يادگاري هم روي ديوار اينجا بنويسه و بره. بعيد ميدونم حوصله كنيد و در اينجا مقاله بخوانيد. راستي يادم افتاد كه دارم يك مقاله هم در مورد تغيير براي هفتمين كنفرانس مديران كيفيت مينويسم كه اميدوارم پذيرفته بشه. اونوقت شايد يك لينك به فايل مقاله بدم.
و اما رشته مديريت اجرايي:
دوستان زيادي از من با ايميل و آف لاين و پيغام و پسغام در مورد مديريت اجرايي سوال ميكنند.
بايد به عرضتان برسانم كه براي ادامه تحصيل در اين رشته علاوه بر آزمون سراسري ازمونهاي اختصاصي هم هست كه خود دانشگاهها برگزار ميكنند. مثلا دانشگاه قشم دو تا دانشگاه خارجي داره، يا دانشگاه علم و صنعت شنيدم دوره فراگيرش رو داره يا همين خود سازمان مديريت صنعتي يك آزمون اختصاصي ديگه هم داره. آزمون سراسري هم در يك روز جداگانه براي اين رشته برگزار ميشه و دوستاني كه مديريت خوندن ميتونن هم آزمون كارشناسي ارشد مديريت صنعتي و بازرگاني و دولتي رو شركت كنند هم اين ازمون رو.
دروس هم رياضي، زبان، GMAT(قدرت تجزيه و تحليل – كه بيشتر پايه رياضي داره) مباني مديريت ، دانش مسائل روز ادبيات فارسي و … است. اهميت رياضي و زبان خيلي زياده.
من شخصا اين رشته رو براي دانشجويان مديريتي توصيه ميكنم. گرچه همه ميتونن بيان و اين رشته رو انتخاب كنند و ادامه بدهند.
منابع درسي رو بهتره از كلاسهاي كنكور بدست بياريد چون دائما ضرائب و منابع تغيير ميكنند.
پيشنهاد ميكنم در يكي از كلاسهاي كنكور اين رشته ثبت نام كنيد. من اسم نميبرم تا تبليغ نشه ولي جزوه هايي هم هست كه ميتونين بخرين و خودتون بخونين.
ازمون در اسفند برگزار ميشه. زمان زيادي نداريد. پس بجنبيد. انشاا.. قبول كه شدين محل برگزاري مراسم شيريني خوراني رو با هم هماهنگ ميكنيم. انشاا…
ضمنا از دوستان بزرگواري كه زحمت ميكشند و لطف ميكنند و در پستهايشان نامي از من ميبرند يا به پستهايم اشاره ميكنند خواهش ميكنم لينك دسترسي به وبلاگم را در آن قسمت فعال فرمايند.
حالا كه صحبت از لينك شد بايد به عرضتان برسانم كه امروز بلاگ رولينگ را با بلاگ گرد جايگزين كردم. يك سرويس ايراني كه بسيار هم خوش دست است. به همان كارايي و كمي هم بهتر. امتحان كنيد. ضمنا خيلي راحت ميتوانيد بلاگ رولينگتان را به آن منتقل كنيد. با همه لينكهايش و …
ضمنا يك سايت بسيار جامع در زمينه مديريت كشف كرده ام كه بد نيست سري به آنجا بزنيد. ايراني است و ظاهرا هنوز تكميل نشده اما پر محتوي است.