مطالب تصادفی
دسته بندی مطالب

بزرگ شدن شرکت

شرکتها چگونه بزرگ میشوند؟
آیا واقعا معیار بزرگ بودن شرکتها تعداد پرسنل بیشتر است؟ در دنیای دیجیتال آیا جنس یک شرکت دیجیتالی با جنس دیگر شرکتها برابری میکند؟

مدتی است ذهنم مشغول این موضوع شده که از کمک و همراهی یک مدیر در شرکت استفاده نمایم.
سالها قبل که شرکت رشدش را آغاز کرده بود ترجیح داده بودم به جای آنکه مدیران ارشد را به کمک دعوت کنم، کارشناسانی را جذب کنم تا به منظور قرار گرفتن در جایگاه مدیران ارشد در درون شرکت تربیت شوند.
شاید فلسفه این کار بسیار درست باشد و آن زمان هم از نظر من کاملا درست بود ولی امروز معتقدم برای کارهای بزرگتر و مسئولیتهای بیشتر باید از آدمهای با فکر بلند استفاده کرد. چون فرصتی برای تربیت افراد برای پستهای حساس وجود ندارد و سازمان نیاز دارد تا فورا اقداماتی را صورت داده و تدابیری را بیاندیشد.
آدمهای کوتوله (از نظر فکری) چون معمولا تا نوک بینی شان را میبینند علاوه بر آنکه به زمان بیشتری برای ظرفیت سازی و آمادگی پذیرش مسئولیت بیشتر و کسب مهارتها و دانش و رفتار و شخصیت برای تصدی پست بالاتر نیاز دارند ممکن است از عهده مسئولیتهای بیشتر و قابلت مدیریت ارشد نیز بر نیایند(همانطوری که من در شرکت دیدم که بریامدند) چرا که هر چقدر در طبقات سازمانی یک شغل بالاتر میرویم نیاز به تخصص و اندیشه و وسعت دید و تجربه بیشتر و بیشتر میشود تا کارهای اجرایی روز مره. به عبارتی ساده تر نیاز به مهارتهای رهبری بیشتر میشود تا مهارتهای مدیریتی.
برای همین رساندن افراد عادی به آنجا واقعا برای سازمان هم هزینه بر است و هم سرمایه بر که اولی به مراتب از اهمیت بالاتری برخوردار است همانطوری که 5 سال پیش چون هنوز این افراد قادر نبودند سکانها را به دست بگیرند و به عبارتی هنوز مراحل آموزش و پرورش آنها تکمیل نشده بود نتوانستندزمانی که با بحران مواجه شدیم به کمک من بیایند. در حالیکه اگر افراد با تجربه تری را مستقیما برای هدایت زیر مجموعه و از خارج از سازمان منسوب میکردم شاید در زمان کوتاهتری بیشتر رشد میکردیم و در زمان بحران هم آمادگی کافی برای همفکری بیشتر برای سازمان به وجود می آمد.

از نظر من بزرگی و کوچکی شرکت اصلا در مقطع زمانی قابل قیاس نیست بلکه در بعد زمانی قابل سنجش است. شرکتی که در سال جاری 500 نفر پرسنل دارد شرکت بزرگتری نسبت به شرکتی که 300 نفر پرسنل دارد محسوب میشود حال آنکه چه بسا شرکت 300 نفریاز 10 سال پیش فعالیت میکند و بعدها میبینیم که 20 سال دیگر هم هنوز فعال است اما شرکت 500 نفری بزرگی که در مدت کوتاهی باخرید یک ساختمان بزرگ با گنجایش 500 نفر شکل گرفته بود بعد از چند سال نامی از آن باقی نمانده است.
صحبت از نام سازمانهاشد به جاست که از شما دعوت نمایم این مقاله تلخ برند کشی در ایران به قلم آقای حامد بهداد را در وبلاگ آقای مظاهری بخوانید.

برای همین هم فکر میکنم برای رشد دادن شرکت و بزرگتر نمودن آن (تعریف خود من از بزرگی سازمان بزرگ بودن سهم بازار و اعتبار و عمق نام تجاری در جامعه و فضایی که سازمان در آن به کسب و کار مشغول است میباشد) باید آدمهای بزرگ را در پستهای مدیریت ارشد منسوب نمود تا خود آنها زیر مجموعه را شکل دهند.
برای همین با توجه به اینکه حجم امور روزانه ام و تعدد موارد و موضوعات تصمیم گیری ام زیادتر شده و از طرفی عمق فعالیت شرکت در تک تک گروههای محصولی در حال افزایش است شرکت را آماده استقبال و پذیرش مدیران ارشدی کنم که بتوانند با شکل دادن به زیر مجموعه بهترین نتیجه را در حوزه فعالیت خودشان بدست بیاورند و زمینه رشد پرسرعت تری را برای شرکت فراهم آورند و خودشان نیز حاصل زحماتشان را استفاده کنند.
افرادی با افق دید بلند و فکر باز و خلاق بهتر میتوانند با من همفکری نموده و تصمیم سازی نمایند. افرادی که به نراتب بیشتر و بهتر از خود من بدانند و بیندیشند و تحلیل نمایند.

خلاصه اینکه اگر تمایل دارید، از حالا خودتان را کاندید کنید تا پروسه انتخاب را آغاز کنیم. در حال حاضر به تخصصهای فروش و بازاریابی برای پستهای مدیریت محصول می اندیشم و ترجیح میدهم که آهسته و پیوسته رشد کنیم.

در همینجا از عزیزانی که با کامنتهایشان در پستهای قبلی مرا دلگرم نمودند سپاس گزاری میکنم.


از اینکه برای خواندن این پست وقت صرف کردید سپاسگزارم
خواندن کامنتها، یادداشتها و نقطه نظرات شما شیرین ترین لحظات مرا در این وبلاگم شکل میدهد
لطفا نقطه نظرات خود را در خصوص این پست برایم بنویسید.
برای اشتراک مطالبم روی این تصویر کلیک کنید

Facebook
Twitter
LinkedIn
Skype
Telegram
WhatsApp
Email
مکانی برای گفتگو در مورد این نوشته

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا