امروز بالاخره دفتر كارم از نمونه هاي مختلف خالي شد و كمي به وضعيت قبلي برگشت.
مقايسه تك به تك نمونه هاي مختلف شركتهاي داخلي و خارجي باعث قوت قلب بود. واقعا محصول ما يك سر و گردن از بقيه بالاتره. برخي از شركتها خيلي وقته كه تو بازار هستند و نام تجري اونها جايگاه خاصي داره. مثلا مهرام تو صنايع غذايي. براي مقابله با اونها به زمان احتياج داريم تا به مرور مشتريهايشان را ترك عادت بديم.
نمونه هاي خارجي كه برادرم از دبي برام فرستاده بود خيلي ضعيفتر از نمونه هاي خارجي بود كه
تو بازار ايران يافت ميشد. كشور امارات در بيشتر مواقع سطل زباله توليدات كشورهايي مثل چين و حتي ايران هستش. سواي از توليداتي كه تحت ليسانس توليد شده و عرضه ميشوند
اين كار از اين جنبه اهميت داره كه ميتونيد خيلي سريعتر محصولتون رو بهبود بدين و از تجربيات ديگران استفاده كنيد.
البته Benchmarking فقط اين نيست. به عبارتي محك زني و مقايسه يك وجه يا برخي وجوه يك محصول يا فرايندهاي يك شركت با بهترين هاي در دسترس هستش.
اين نمونه ها ميتونن واحدهايي از همان شركت ، واحدهاي از شركت ديگر و يا حتي از يك صنعت ديگه اي باشه. اين مقايسه باعث ميشه كه فاصله ها شناسايي شده و با تمركز روي مواردي كه فاصله ها رو كم ميكنه سرعت بهبود بيشتر بشه و محصول و خدمات و فرايندهاي شما متمايز بشوند.
فقط يك خطر برگ هست و اون اينكه نبايد محك زني رو با تقليد كوركورانه اشتباه گرفت. مسلما شما هيچ وقت نميتونيد و نبايد هم چيزي رو عينا كپي برداري كنيد. محصول شما ، مشتريان شما ،شركت شما و صنعت شما شرايط خاصي رو ميطلبد كه بايد لحاظ شود.
شايد باورتون نشه ولي من ايده هاي زيادي رو از شركتهايي كه هيچ ارتباطي با صنعتي كه شركت من در اون قرار داره ندارند گرفته ام.
به هر حال از حالا بايد ما هم به فكر 10 سال بعدي كه قراره كلا تو شرايط WTO قرار بگيريم باشيم.
بزرگترين رقيب من محصولات چيني خواهد بود. براي اون هم فكري كردم. محصولي كه اصلا هيچ تاجري براش نصرفه كه كالاي چيني اين محصول رو وارد كنه
ويزيتورمون هم داره فيدبكهاي خوبي برام ميفرسته. بايد حواسم باشه كه بتونم سريع جنس رو به مشتري برسونم. زمان خيلي مهمه.